بدون عنوان
سلام مامانی نمیدونی چقدر حوصله ام سررفته
هیچ کاری ندارم بکنم رسما تو اتاق حبس شدم
خیلی کسلم
منی که نیم ساعتم نمیتونستم یجا بشینم
کارم فقط شده خوابیدن و نگاه کردن به در و دیوار
دیگه خیلی خسته شدم پسرم
داداشتم که دیگه پدرمو درآورده
زیادی داره اذیتم میکنه
انقدر انرژیمو میگیره که ديگه هيچ كاري نميتونم بكنم
از دیشب تا حالا هیچی نتونستم بخورم
میدونم شمام اذیت میشی
ولی دست خودم نیست حوصله ی غذاخوردنم ندارم
کاشکی زودتر این قضیه تموم بشه هم شما راحت شی هم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی