علیرضای مامانعلیرضای مامان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
محمدرضای مامان محمدرضای مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

منو جوجه هام

کوشولوی من

پسر گلم داشتم الکی تو اینترنت میچرخیدم یه چیزایی پیدا کردم که به من و شما مربوطه گفتم بذارم اینجا که جفتمون ببینیم نی نی بان : 23 هفته بارداری کار ساده‌ای نیست. می‌دانیم که لبخند بر لب دارید. 6 ماه است که باردار هستید. روزهای اول بارداری را به یاد می‌آورید چه روزهای سخت و پر استرسی بود. برگردید و یاد روزهای اول بارداریتان بیفتید احتمالا به آن روزها می‌خندید. امروز احساس می‌کنید همه روزهای سخت رفته و حالا شما در سراشیبی بارداری هستید هرچند که هنوز هم زایمان روزی که شما روی فرش قرمز راه خواهید رفت شما را می‌ترساند. جنین نسبت به هفته‌های گذشته حسابی شیطنت می‌کند و دربرابر واکنش‌هایی که ...
14 فروردين 1394

رویای قشنگم

سلااااااااااااااااااااااااااااااام مامانی امروز خیلی حالم خوبه بعد نماز صبح که خوابیدم  یه خواب قشنگ دیدم نمیدونی چقدر خوب بود شما به دنیا اومده بودی بغلت کرده بودم سرتو گذاشته بودی رو شونه ام گرمی نفسهاتو رو گردنم حس میکردم حس خیلی خوبی داشتم همش باهات حرف میزدم قربون صدقه ات میرفتم  این شکلی بودی تپل و کچل یه کس دیگه ای هم بود هی میومد دست میزد به دستات میگفت زینب این لباسش خوب نیست سردشه لباس ضخیم تنش کن تا حالا اینجوری خوابتو ندیده بودم پسرم انقدر واقعی بود که وقتی بیدار شدم داشتم تو اتاقها دنبال تو میگشتم اصلا حواسم نبود چیکار دارم میکنم تا اینکه شما زحمت کشیدی ی...
14 فروردين 1394

وضعیت پسری ما تو این هفته

کودک شما چگونه تغییر میکند؟ اكنون طول بدن كودك شما بیشتر از 29.2 سانتی متر و وزن او بیش از 450 گرم است. پوست او قرمز و چروك خورده است. رگهای خونی در ریه او در حال رشد هستند تا او را برای تنفس آماده كنند. او عمل بلعیدن را انجام می دهد اما در اغلب كودكان اولین خروج مدفوع پس از تولد صورت می گیرد. صداهای بلند (از قبیل صدای پارس سگ یا جاروبرقی) در داخل رحم شنیده می شوند اما كودك شما را آزرده نمی كنند و حتی موجب آشنایی او با این صداها نیز می شوند به نحوی كه او پس از زایمان از این صداها نخواهد ترسید. در عین حال مراقب صداهای خیلی بلند كه حتی گوش شما را آزار می دهد باشید. شما چگونه تغییر میکنید؟  اگر در سه ماهه ا...
12 فروردين 1394

اولین پست

قند عسل مامان سلام این دومین وبلاگیه که من برای شما میسازم اولی مال وقتی بود که فکر میکردم شما دختری بخاطر همین وقتی فهمیدم پسملی اونو حذفش کردم این وبلاگ جدیدو برات ساختم میدونی مامانی خیلی چیزا هست که باید تو این مدت برات مینوشتم ولی نگران نباش کم کم همه رو به وبلاگت اضافه میکنم عرض کنم خدمتت که منو جنابعالی به لطف خدا پنج ماه از این مسافرت نه ماهه ی دو نفرمونو سپری کردیم و وارد ماه   شدیم خیلی نسبت به قبل شیطون تر شدی قربونت برم همش در حال فوتبال بازی کردنی تو شکمم این چند ماه باقی مونده رو  باید بیشتر مراقب خودمون باشیم تا به امید خدا سالم بیای بغلم ...
12 فروردين 1394