علیرضای مامانعلیرضای مامان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
محمدرضای مامان محمدرضای مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

منو جوجه هام

بدون عنوان

سلام سلام من اومدم پسرم اگه بدونی چی شد سرشب با خاله مهتاب و خاله اکرم و علیرضا رفتیم بیرون خیلی وقت بود نرفته بودم کنار دریا شبا دریا ترسناکه ولی من عاشق همین ترسناک بودنشم عاشق اینکه پاچه ی شلوارتو بزنی بالا وبری تو آب و یخ بزنی خیلی عالیه وقتی کنار دریام میشم مثل بچه های 4 ساله همش دوس دارم بپر بپر کنم من کلا عاشق آبم امشب کلی هم خوراکی های خوشمزه خوردیم همشم روهم روهم شانس بیارم مریض نشم بستنی خوردیم و گوجه سبز و چغاله بادوم و آلو جنگلی بستنی میوه ای گندههههههههههههههههههههه همشو خودم تنهایی خوردم خیلی خو...
18 فروردين 1394

بدون عنوان

پسرم بازم اذیتت کردم بازم مامان خوبی نبودم میدونم احساس میکنی از صبح تا حالا خیلی نا آرومی کلی باهات حرف میزنم اما بی فایده اس حتما توهم مثل داداشت تحمل گرما رو نداری هرکاری برای پایین آوردن تب لازم بود انجام دادم ولی پایین نمیاد علیرضام امروز دوست نداره بغلش کنم گرمای بدنم کلافه اش میکنه بدون اینکه بخوام هر دوتاتونو اذیت میکنم نمیدونم دیگه چیکار کنم ...
16 فروردين 1394

زینب درب و داغون

سلام مامان جونی خوبی؟ من که امروز اصلا حالم خوب نیست یعنی از دیشب حالم بد بود امروز بدتر شده سرما خوردم مامانی همه ی بدنم درد میکنه تبم دارم متاسفانه میدونم اذیت میشی پسرم سعی میکنم زود خوب شم ولی مامانی همه ی اینا یه طرف بیشتر از همه این ویار لعنتی منو اذیت میکنه به هرکی میگم بهم میخنده که تا شش ماهگی هنوز خوب نشدم هنوز دیدن خیلی چیزا حالمو بد میکنه بوی بیشتر غذاها حالمو بد میکنه وقتیم که اینجوری میشم تا چند ساعت بعدشم حالم خوب نمیشه فقط شانس آوردم بالا نمیارم چون اون دیگه واقعا وحشتناکه چند روز پیش یه نفر بهم گفت اگه سیرابی بخورم این وی...
15 فروردين 1394

کوشولوی من

پسر گلم داشتم الکی تو اینترنت میچرخیدم یه چیزایی پیدا کردم که به من و شما مربوطه گفتم بذارم اینجا که جفتمون ببینیم نی نی بان : 23 هفته بارداری کار ساده‌ای نیست. می‌دانیم که لبخند بر لب دارید. 6 ماه است که باردار هستید. روزهای اول بارداری را به یاد می‌آورید چه روزهای سخت و پر استرسی بود. برگردید و یاد روزهای اول بارداریتان بیفتید احتمالا به آن روزها می‌خندید. امروز احساس می‌کنید همه روزهای سخت رفته و حالا شما در سراشیبی بارداری هستید هرچند که هنوز هم زایمان روزی که شما روی فرش قرمز راه خواهید رفت شما را می‌ترساند. جنین نسبت به هفته‌های گذشته حسابی شیطنت می‌کند و دربرابر واکنش‌هایی که ...
14 فروردين 1394

رویای قشنگم

سلااااااااااااااااااااااااااااااام مامانی امروز خیلی حالم خوبه بعد نماز صبح که خوابیدم  یه خواب قشنگ دیدم نمیدونی چقدر خوب بود شما به دنیا اومده بودی بغلت کرده بودم سرتو گذاشته بودی رو شونه ام گرمی نفسهاتو رو گردنم حس میکردم حس خیلی خوبی داشتم همش باهات حرف میزدم قربون صدقه ات میرفتم  این شکلی بودی تپل و کچل یه کس دیگه ای هم بود هی میومد دست میزد به دستات میگفت زینب این لباسش خوب نیست سردشه لباس ضخیم تنش کن تا حالا اینجوری خوابتو ندیده بودم پسرم انقدر واقعی بود که وقتی بیدار شدم داشتم تو اتاقها دنبال تو میگشتم اصلا حواسم نبود چیکار دارم میکنم تا اینکه شما زحمت کشیدی ی...
14 فروردين 1394

13 به در :)

فلسفه سیزده بدر در ایران ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که عدد 13 نحس می باشد ، از نظر علمی عقیده ی آنها کاملا درست می باشد ! البته در رسانه های امروزی هیچ اشاره ای به اینگونه مسائل نمی شود و دلیل آن هم ترس از خرافی شدن عقاید و همچنین کم بودن سطح علمی جامعه می باشد .   در واقع فلسفه عدد 13 بر می گردد به طرز قرار گیری ستاره ها و منظومه خورشیدی ؛ جمعی از دانشمندان بر این باورند که اجسام خیلی بزرگ ( مانند ماه ، یا حتی کوه ) نوعی فرکانس از خود منتشر می کنند که بر بازده و عملکرد مغز جانوران خصوصا انسان مستقیما تاثیر ( خوب یا بد ) دارد . این مسئله پایه و اساس خیلی از عقاید را ثابت می کند . ( در باره این موضوع مطالب بس...
13 فروردين 1394