علیرضای مامانعلیرضای مامان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره
محمدرضای مامان محمدرضای مامان ، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

منو جوجه هام

بدون عنوان

سلام پروانه کوچولوی من نمیدونی چه بارون قشنگی داره میباره کلا شب خوشگلیه امروز خیلی شیطونی کردی عسلم با لگدات کلیه مو از کار انداختی درد میکنه راستی مامانی فردا قراره بریم پیش خانوم دکتر کاش بگه برم سونوگرافی دلم برات کلی تنگ شده میخوام ببینمت اصلا میدونی چیه کاش یه دستگاهی بسازن که مامانا تو خونه بتونن هرموقع که دلشون خواست نی نی هارو ببینن وای که چقدر عالی میشه ...
23 فروردين 1394

بدون عنوان

عسل مامان سلام بازم بیخوابی زده به سرم با اینکه خیلی خسته ام ولی نتونستم بخوابم قبلا وقتی خوابم نمیبرد انقدر سر جام پهلو به پهلو میشدم تا بالاخره بخوابم ولی الان شرایطم فرق کرده نه میتونم به شکم بخوابم نه میتونم راحت پهلو به پهلو بشم طاقبازم که نمیشه خوابید مخصوصا که کمردردم دارم هردفعه که تکون میخورم بیدار میشم و دوباره خوابیدنم طول میکشه واسه همین وقتی بیخواب میشم ترجیح میدم بجای موندن تو رختخواب و جنگیدن با خودم بلند شم و سرمو با یه کاری گرم کنم امشب خواستم دوباره نقاشی بکشم اولش خیلی ذوق داشتم چون عاشق نقاشیم وسایلمو با کلی سروصدا پیدا کردم که ب...
22 فروردين 1394

بدون عنوان

سلام فندق کوچولوی من امروز یه روز قشنگه تولد حضرت فاطمه اس یعنی روز مادر میدونی پسرم هرچقدرم سنم بره بالا بازم بعضی وقتا که کم میارم دلم میخواد کسی باشه که بغلم کنه که سرمو بذارم رو سینه اش و موهامو نوازش کنه با اینکه هنوز از دست مامانم ناراحتم هنوز دلگیر و دلخورم ولی امروز خیلی دلم براش تنگ شده بدجوری هواشو کردم هوای بغلشو دلم برای بوی مادر تنگ شده میدونی شایدم من دختر خوبی نبودم شاید که نه حتما مشکل از من بوده همه ی مادرا فرشته ان همشون مهربونن الان بیشتر از همیشه به مادرم نیاز دارم خیلی دلم براش تنگ شده ...
21 فروردين 1394

بدون عنوان

مامان جونی داداشت یه مشکلی براش پیش اومده دیروز بردیمش پیش روانشناس یخورده منو ترسوند و گفت خیلی دیر اقدام کردی و این به ضرر بچه اس باید هرچه زودتر کارای درمانش شروع بشه گفته بود از همون دیشب شروع کن ولی من نتونستم اصلا تحمل اذیت شدن علیرضا رو ندارم وقتی میبینم نا آرومه همه چیو یادم میره مامانی برام دعا کن دعا کن بتونم محکم باشم ...
20 فروردين 1394

بدون عنوان

   کودک شما چگونه تغییر میکند؟  كودك شما به سرعت در حال رشد است و وزن او حدود 110 گرم نسبت به هفته قبل (كه تنها كمی بیشتر از 450 گرم وزن داشت) زیادتر شده است. از آنجا كه طول بدن او به حدود 30 سانتی متر رسیده، در داخل رحم شما به صورت خمیده قرار گرفته است اما اندازه اندامهای بدن او تقریبا متناسب هستند. شاید به نظر كمی لاغر بیاید ولی به زودی بافت چربی در بدن او تجمع می یابد. پوست كودك شما نازك، نیمه شفاف و چروك خورده است؛ مغز او به سرعت بزرگ می شود و اندام چشایی او نیز در حال رشد است. دستگاه تنفسی تكامل خود را آغز كرده، درخت تنفسی شاخه شاخه می شود و سلولهایی در ریه سورفاكتانت تولید می كنند، ماده ای كه موجب می شود ...
20 فروردين 1394

بدون عنوان

فندق مامان صبحت بخیر مامانی دیشب بالاخره تسلیم شدم و  رفتم دکتر تبم قطع نمیشد اصلا من فکر میکردم داغ بودن بدنم بخاطر همینه نگو فشارم باز رفته بالا آخه دیروز یخورده زیاده روی کردم تو خوردن نمک قبلا دکتر بهم گفته بود نمکو باید حذف کنم ولی من جدی نگرفتم ولی دیشب دیگه تصمیم گرفتم حرف گوش کنم دیشب خواب دیدم شکمم ترک خورده پسرم من همه چیو میتونم تحمل کنم بجز این اصلا از این شوخی ها با من نکنیا خودت میدونی از روزی که فهمیدم اومدی تو دلم همه ی تلاشمو کردم که شکمم ترک نخوره پس لطفا حواست باشه جون هرکی دوست داری کاری به کار شکمم و نافم نداشته ...
19 فروردين 1394